سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
حب الحسین اجننی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور

قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى آمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار می رفت که «شاه» سر سپرده غرب و هم پیمان اسرائیل بر آن حکومت مى کرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.

علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیه السلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشه دار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مى خوریم و آنها را بررسى مى کنیم، به یکدیگر مى گوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مى نماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله ها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمى تواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مى باشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.

این طرز فکر رایج بین ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بوده اند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بوده اند که سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربى اش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مى کردند.

... تا اینکه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى گذشته بى سابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود که همه جا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود که در آن آمده بود: «پیامبر، صلى الله علیه وآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمى گزیند» این نوشت ها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلى الله علیه وآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد...

ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنت بیشتر از شیعه وجود دارد.

چه می توان کرد، زمانى که در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیه السلام، و زمینه سازى حکومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و کسانى هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وى نائل می  شوند... و همچنین افراد شایسته اى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهره مند مى شوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبت برخوردار مى شوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مى باشند.

ما اینک، روایاتى را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مى پردازیم.

آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:

الف. طرفداران سلمان فارسى ب. اهل مشرق زمین ج. اهل خراسان د. یاران درفشهاى سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخ رویان ح. اهل قلم ط. اهل طالقان.

البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد که با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد کرده است.

1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیل الله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتم الفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم ». (1)

اینک شما کسانى هستید که فراخوانده مى شوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخى از شما در انفاق بخل مى ورزد و کسى که بخل مى کند و خداوند بى نیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مى نماید و آنان مثل شما نیستند.

صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر، صلى الله علیه وآله، درباره کلمه «قوم» که در آیه شریفه آمده است سؤال شد. سلمان فارسى نزدیک پیامبر، صلى الله علیه وآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:

«به خدایى که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مى یابند.» (2)

به نقل صاحب «مجمع البیان » از امام باقر، علیه السلام، روایت شده که فرمود:

«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامى گرداند یعنى ایرانیان »

و صاحب «المیزان » آورده که «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب «اوسط » و بیهقى در کتاب «دلائل »... از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت: پیامبر، صلى الله علیه وآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا یکونوا امثالکم » قرائت فرمود، عرض کردند یا رسول الله! اینها چه کسانى هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مى شوند؟ پیامبر اسلام، صلى الله علیه وآله، با دست مبارک به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:

«او و طرفداران او، به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مى یابند.» (3)

مانند این روایت به طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.

در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از:

1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى به دوش کشیدن پرچم اسلام مى باشند.

2. آنان به ایمان دست مى یابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.

چنانکه در همین روایت سه مطلب قابل بحث است:

اولا: اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلى الله علیه وآله، است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست، بگونه اى که داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مى گرداند؟

ظاهر معنى این است که به حکم قاعده «مورد، مخصص نمى باشد» این نکته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یکسان اند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.

ثانیا: حدیث شریف مى گوید مردانى از فارس به ایمان دست خواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است که این خود، ستایشى است نسبت به افراد نابغه اى از بین آنها نه جمیع آنها.

اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از «فرس » مى نمایند، چون در میان آنان کسانى هستند که به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مى رسند. بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهى است که بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى که براى آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مى باشند و از آنان اطاعت و پیروى مى کنند.

ثالثا: آیا تاکنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس» به جاى آنان صورت گرفته است یا خیر؟

جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شده اند. بدین ترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا; اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مى توان گفت که وعده الهى، در آستانه تحقق است.

بلکه، روایت بعدى که در تفسیر «نورالثقلین» آمده است دلالت دارد که این جایگزینى، در زمان بنى امیه حاصل شده است، چون زمانى که عربها متوجه مراکز و مناصب و مال اندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به کسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیه السلام، منقول است که فرمود:

«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى».

سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.

گرچه تعبیر به «موالى» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى ترکان و رومیها که اسلام آورده بودند نیز مى شده است، اما آنچه مسلم است «فرس » به عنوان مرکز ثقل، اکثریت آنان را تشکیل مى داده اند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیه السلام، نسبت به تفسیرى که پیامبر، صلى الله علیه وآله، از آیه شریفه درباره «فرس» فرموده است.

2. در تفسیر گفته خداى سبحان:

«هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم». (4)

اوست آنکه برانگیخت در بین درس نخوانده ها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مى خواند و آنان را پاک مى سازد و کتاب و حکمتشان مى آموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوسته اند و اوست خداى عزیز و حکیم.

مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت: «ما حضور پیامبر، صلى الله علیه وآله، بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم » مردى از او سؤال کرد، یا رسول الله! اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما نپیوسته اند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلى الله علیه وآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دست خواهند یافت ».

در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم » آمده است که: «و افراد دیگرى که به آنها نپیوسته اند» یعنى کسانى که بعد از آنان اسلام آورده اند. و صاحب «مجمع البیان » آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانى که به لغت عربى حرف نمى زنند مى باشند چون پیامبر، صلى الله علیه وآله، به سوى هرکسى که وى را مشاهده کرده و کسانى که بعدا مى آیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده است به نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیه السلام.

مطلق بودن کلمه «و آخرین منهم» اقتضا دارد که شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلى الله علیه وآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه «امیین » و «آخرین » بهتر است که بگوییم مراد از «امیین » اعراب و از «آخرین » افرادى از غیرعرب که اسلام مى آورند مى باشد، چنانکه بعضى روایات اهل بیت، علیهم السلام، گویاى این مطلب است و صاحب «کشاف » نیز همین مبنا را پذیرفته است.

بنابراین، پیامبر، صلى الله علیه وآله، که آیه شریف را به «فرس » تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى کلمه «آخرین » و یا مهم ترین مصداق، از بین مصادیق آن مى باشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمى گردد، اما چون پیامبر، صلى الله علیه وآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلى الله علیه وآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار مى کنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است.


پی  نوشتها:


1. سوره محمد(47)، آیه 38.

2. الزمخشرى، جارالله محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331.

3. الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج‿18، ص 250.

4. سوره جمعه(62)، آیات 2 -3.


 

 


 


 

 




موضوع مطلب : مذهبی
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 70
کل بازدیدها: 499603